Masjed Soleyman مسجدسلیمان
Montag, 19. Dezember 2011
Mittwoch, 11. Mai 2011
گفتگویی با پرفسور سیما صدیق درباره زندگی عشایر بختیاری
شهرام فرزانهفر
persiran.se | Tue, 26.04.2011, 12:44
سه شنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۰
فیلم «الفبای بختیاری» یک فیلم مستند آموزشی میباشد که در ابتدا به الفبای زندگی عشایری و سپس به الفبای آموزش در میان کوچندگان ایل بختیاری میپردازد. "تحقیقات میدانی" این فیلم در سال ۲۰۰۱ شروع شد و ساخت آن در سال ۲۰۰۹ به اتمام رسید. این فیلم در طول سال ۲۰۱۰ حضور موفقیت آمیزی در جشنوارههای بینالمللی فیلم در ایالات متحده آمریکا داشته است و تاکنون چندین جایزه به خود اختصاص داده است. سیما صدیق استاد ايرانى دانشكده آموزش دانشگاه سكرد هارت ایالات متحده برای معرفی فیلم خود «الفبای بختیاری» و تحقیقات مقدماتی برای فیلم بعدی خود به سوئد آمده بود. از فرصت کوتاه اقامت وی در استکهلم، استفاده کرده و گفتگوی کوتاهی با وی انجام دادیم.
خانم صدیق اگر ممکن است در باره زندگی قوم کوچنشین بختیاری برایمان بگویید.
وقتی که میخواهیم تعریفی از عشایر ارائه دهیم، بدون شک یکی از اجزای این تعریف، "حرکت" است. جامعه عشایری، هم در بُعد زمانی و هم در بُعد مکانی (زمینی) در حرکتاند و اگر "حرکت" را از یک گروه عشایری بگیریم، دیگر نمیتوان به آنها "عشایر" گفت. حرکت عشایر در بُعد زمانی حول محور بهار و پاییز (کوچ بهاره و کوچ پاییزه) است و در بعد مکانی، یک حرکت رفت و برگشتی از ییلاق به قشلاق است. این حرکت، دایرهوار و دورانی است یعنی عشایر دور میزنند و به نقطه آغاز برمی گردند.
بختیاریها بزرگترین کوچندگان و عشایر ایران هستند که در مدار دامداری و جستجوی مرتع برای گوسفندانشان از مناطق ییلاقی به قشلاقی خود و برعکس آن در حرکتند.
مردمانی که در سال دو بار این جابجایی را انجام میدهند، هنگامی که گرما، کمآبی و خشکی مراتع به آنها سخت بگیرد، چارهاندیشی نموده به ییلاق میآیند. وجود مراتع و کشاورزی مناسب بهار در مناطق سردسیری سبب پرورش خوب و تغذیهی دامها میگردد. در سردسیر هم دو "وارگه" یا منزلگاه موقتی و دائمی دارند.
بختیاریها در وارگههای بهاری از اردیبهشت تا اواخر تابستان میمانند. گوسفندان در بهار چاق و چله میشوند، زاد و ولد کرده و افزایش مییابند.
کوچروهای بختیاری، تابستانها را در غرب چهار محال بختیاری و زمستانها را در شرق خوزستان میگذرانند.
کوچ بهاره آنها اواخر اردیبهشت ماه و کوچ پائیزهشان در اواخر خرداد ماه شروع میشود. عشایر در مسیر کوچ با مشقت فراوان از رودخانهها، درهها، مناطق کوهستانی میگذرند. آنها دام دارند و کوچ فصلی آنها برای یافتن مرغزار میباشد. اگرچه خستگی راه، انسان و حیوان را کلافه میکند، اما رسیدن به مقصد با نوعی آرامش همراه است. تمام اعضای خانواده نقشی در این حرکت دارند حتا کودکان!!!
اساساً تقسیمبندی قوم بختیاری چگونه است و حدوداً چند دسته و گروه هستند؟
نظام اجتماعی بختیاریها به صورت هِرمی است و اصل آن بر بنیاد نظامهای خویشاوندی استوار است. این "نظام دودمانی" تقسیم بندیهای، طایفه، تیره، تَش، اولاد، کُربَوو و خانواده را دارد. هر ایل چند طایفه، هر طایفه چند تیره، هرتیره چند تَش و هر تَش، چند اولاد دارد. اولادها نیز چند "کربو" (پسر و پدر) دارند.
بختیاریها به دو ایل "هفتلنگ" و "چهارلنگ" تقسیم میشوند. "لنگ" از دوره صفویه یکی از معیارهای پرداخت مالیات بود که همچنان خود بختیاریها بدان پای بندند.
چرا کوچ؟
کوچ عامل اصلی حیات مادی و فرهنگی ایل است و رونق دامداری و افزایش محصولات آنها را درپی دارد. کوچ را به دو گروه عمودی و افقی تقسیم میکنند. بختیاریها تابع کوچ عمودی هستند، چون از یک نقطه در ناحیهی آب و هوایی، به نقطهی دیگری نقل مکان مینمایند. کار کردهای کوچ در بافت زندگی و نظام ایلیاتی بختیاریها آنگونه که ما در زمان حضور و کوچمان با ایل دریافتیم این بود:
۱- تهیه چراگاههای مناسب برای دامها - هر خانوار بختیاری دست کم ۷۰-۵۰ رأس گوسفند یا بز دارد.
۲- تغییر فصلها، سرد و گرم شدن هوا، خشک شدن علوفه و نبود مرتع در یک نقطه، سبب کوچ به منطقه مناسب خواهد شد.
۴- استفاده از نزولات آسمانی و رویش طبیعی محصول
۵- بهرهبرداری از زمینهای کشاورزی خود در دو ناحیه ییلاقی و قشلاقی
منابع از قبیل کتابها و پژوهشها، سفرنامهها وآنچه با نام بختیاریها در طول تاریخ وجود دارد از دوره سلطنت صفویه به بعد نشان میدهد که آنها همیشه کوچرو بودند و حیات آنها به این عنصر اقتصادی فرهنگی و اجتماعی وابسته است.
"کوچروی" با نام عشایر به ویژه بختیاریها عجین شده است. اگر چه محدودهی زندگی، جغرافیا، زمین کشاورزی و منزلگاههای سکونت طوایف بختیاری در گرمسیر و سردسیر کاملاً مشخص است، اما آنها یک جا ساکن نمیشوند.
بیشتر سکونت یافتگان بختیاری به دلیل نداشتن مسکن، کار و شغل مناسب حاشیهنشین شهرها میشوند. از یکسو از فرهنگ، هویت و بافت زندگی خود فا صله میگیرند. و از سوی دیگر نمیتوانند با فرهنگ جدید انس بگیرند. تبعات ناشی از این مهاجرتها در ساختار مادی و معنوی آنها اثر گذار است.
اگر ممکن است از مراسم مختلف بختیاریها بگویید.
بختیاریها بهترین ایام را برای عروسی و شادیهای خود بر میگزینند. مراسم عروسی آنها بسیار زیباست. اول یک نفر را برای جلب موافقت خانواده عروس میفرستند که به او "کَخُدادُزه" (kaxodoze) میگویند.
پس از آن هم "بِلکِه" (belke) گذاری یا نشانهگذاری میکنند و پسر و دختر نامزد میشوند. بین زمان نامزدی تا عروسی خیلی فا صله نیست. قبلاً دخترها را "نافهبران" میکردند و نام یکی را روی آنها میگذاشتند اما دیگر این سنت را نمیپسندند، خانوادههاسعی میکنند که از فامیلهای نزدیک زن بگیرند. اما گاهی نیز در مسیر ایل از دختران طوایف دیگر خواستگاری میکنند. این کار به امنیت "ایلراهها" و تحکیم روابط سازمان طوایف کمک میکنند.
عروس و داماد تامدتی نزد خانواده هستند، این مساله به آموزش عملی زندگی آنان کمک میکند.
متأسفانه، در دو نوبت راشهای فیلمهای ما دزدیده شد و ما کلّ فیلمهای عروسی را از دست دادیم و متأسفانه دیگر نتوانستیم آن را جایگزین کنیم. در نتیجه در فیلم الفبای بختیاری از این مراسم زیبا تصویری نیست.
چند نفر همکار و تیم همراه شما بودند و چه نقشهای داشتند؟
من "کار میدانیام" را در سال ۲۰۰۱ شروع کردم و تا سال ۲۰۰۴ تنها به این منطقه میرفتم. از سال ۲۰۰۴ کارم را با آقای قدیانی شروع کردم. به دلیل، کمبود بودجه، آقای قدیانی چندین نقش را در ساخت فیلم بازی میکردند، فیلمبرداری، صدابرداری، مونتاژ، سینماتوگرافی. در اکثر سفرهایمان، گروه سه تا چهار نفره داشتیم. من، قدیانی، دستیار ایشان و آقای اسماعیلی برنامهریز ما.
باید تذکر داد که در طول هشت سال، دوستان زیادی به من کمک کردهاند، بومی و غیر بومی، که بدون کمک آنها ساخت فیلم میسر نمیشد، و من از همگی آنها کمال سپاسگزاری را دارم.
آموخته با ارزش شما در طول سفرهای متعددی که به منطقه داشتهاید، چیست؟
یکی از ویژگی مهم جامعه عشایر بختیاری سادگی آمیخته با سمبولیزم است. در زندگی عشایری همه چیز ساده و بسیط و گاه حتا بدوی است. اما سادگی نباید بیننده را به سادهانگاری بکشاند، چرا که در کنار این سادگی یک سمبولیزم قوی وجود دارد که جامعه بختیاری را بعنوان گنجینهی زندهی نمادهای اصیل ایرانی مطرح میکند. پس سادگی در عین سمبولیزم یا سادگی آمیخته با سمبولیزم دومین ویژگی فرهنگی مهم جامعه بختیاری است که در مستند الفبای بختیاری تلاش کردیم به آن توجه کنیم.
لطفاً در مورد ساخت فیلم بگوید؟
معمولاً در فیلم مستند توجه جدی به زبان سمبولیزم نمیشود ولی ما احساس کردیم برای ارایه یک مستند واقعی در جامعه بختیاری باید به زبان سمبولیزم توجه کنیم چون چارچوب فرهنگی جامعهی مورد مطالعهی ما دربرگیرندهی یک سمبولیزم زنده و قوی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. بنابراین علاوه بر اینکه سعی کردیم در فرم و در تکنیکهای روایتگری، حرکت و سمبولیزم را نشان دهیم، استفاده از نمادها را نیز فراموش نکردیم. مثلاً خروس بعنوان عامل اعلام وقت در جامعه روستایی و عشایری یک نماد شناخته شده است. در چند نقطه از مستند الفبای بختیاری، خروس در قالب دوربین قرار میگیرد تا حضور زمان و گذر زمان برای مخاطب قابل لمس باشد.
همچنین در "نریشن" (گفتار)-های فیلم نیز از زبان "متافرم" (مقایسه تلویحی و تطبیقی) استفاده کردیم. بنابر این وقتی که در فیلم گفته میشود «کوچ سفری است از خویش به خویش»، این «خویش» یکبار به معنی فیزیکی است و یکبار به معنی متافیزیکی. یکبار به معنی سفر جسم است و یکبار به معنی سفر روح.
در مستند الفبای بختیاری دغدغه من و آقای قدیانی در کارگردانی فیلم، این بود که چگونه این دو ویژگی مهم یعنی حرکت زمانی و مکانی و سادگی در عین سمبولیزم را به نمایش بگذاریم. کار سختی بود. هم در فرم و هم در محتوا این را در نظر گرفتیم. مثلاً شاهد حرکتهای دورانی دوربین هستیم.
همچنین اشیاء دایره مانند و دورانی در قاب دوربین حضور پررنگی دارند. فیلم در همان نقطهای پایان مییابد که در آن شروع شده بود، یعنی به نام خدا. (یک بار «به نام خدا» در تیتراژ آغازین و یکبار در نمای پایانی روی تخته سیاه کودکان بختیاری). اکثر "پلاتوها" (سکانس یا بخش) نیز حرکت دایرهای زمان در جامعهی عشایری را نشان میدهد؛ پلاتوها از آغاز روز شروع میشوند و با آمدن شب به پایان میرسند. و دوباره پلاتوی بعدی، تکرار همین روند است.
افراد بومی که از آنها فیلم میگرفتید برخوردشان چگونه بود؟ آیا میدانستند شما مشغول چه کاری هستید؟
از خصوصیات بارز دوستان بختیاری، باید از مهمان نوازی، مهربانی، صداقت، سادگی، شیرینی، بخشندگی، بطورکلی از انسانیت آنها نام برد. با عشایر بختیاری که باشید، و فرصتی داشته باشید که بقول معروف تنتان قدری به تن آنها بخورد و قدری از انسانیت آنها را تجربه بکنید، امکان ندارد که معیارها و ارزشهای زندگیتان زیر سئوال نروند. جالب است زمانی ک
ه بین بومیهای آفریقا زندگی میکردم، دچار همین دو ذهنیتی شدم. بومیها به دلیل نزدیکی و آمیزش با طبیعت، نگرش دیگری دارند که با دید ماشینی شده ما فرق بسیار دارد. زندگی با آنها باعث میشود که انسان ارزشهای از دست دادهاش را دوباره باز یابد.
زمانی که موفق شوید تا حدودی در سطح فکری، ذهنی و زیستی آنها حرکت کنید. آنوقت است ک دوربین هم حساسیت فرهنگی را درک خواهد کرد و حرکتی بر مبنای شعور اجتماعی عشایر خواهد داشت. در این صورت فیلمبرداری راحت انجام خواهد شد. نکته دیگر قابل ذکر این است که من به عنوان یک زن مدیر برنامه بودم و این هماهنگی و پیشبرد برنامهها را بهتر میکرد.
عشایر کاملاً از اهداف ما با خبر بودند. چون من هشت سال در منطقه رفت و آمد میکردم، دیگر تا حدودی عضوی از اعضا به حساب میآمدم و دوستان فراوانی در بین عشایر بختیاری داشتم که در مراحل مختلف کارم به من یاری میرساندند.
با سپاس از وقتی که در اختیار ما قرار دادید
persiran.se | Tue, 26.04.2011, 12:44
سه شنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۰
فیلم «الفبای بختیاری» یک فیلم مستند آموزشی میباشد که در ابتدا به الفبای زندگی عشایری و سپس به الفبای آموزش در میان کوچندگان ایل بختیاری میپردازد. "تحقیقات میدانی" این فیلم در سال ۲۰۰۱ شروع شد و ساخت آن در سال ۲۰۰۹ به اتمام رسید. این فیلم در طول سال ۲۰۱۰ حضور موفقیت آمیزی در جشنوارههای بینالمللی فیلم در ایالات متحده آمریکا داشته است و تاکنون چندین جایزه به خود اختصاص داده است. سیما صدیق استاد ايرانى دانشكده آموزش دانشگاه سكرد هارت ایالات متحده برای معرفی فیلم خود «الفبای بختیاری» و تحقیقات مقدماتی برای فیلم بعدی خود به سوئد آمده بود. از فرصت کوتاه اقامت وی در استکهلم، استفاده کرده و گفتگوی کوتاهی با وی انجام دادیم.
خانم صدیق اگر ممکن است در باره زندگی قوم کوچنشین بختیاری برایمان بگویید.
وقتی که میخواهیم تعریفی از عشایر ارائه دهیم، بدون شک یکی از اجزای این تعریف، "حرکت" است. جامعه عشایری، هم در بُعد زمانی و هم در بُعد مکانی (زمینی) در حرکتاند و اگر "حرکت" را از یک گروه عشایری بگیریم، دیگر نمیتوان به آنها "عشایر" گفت. حرکت عشایر در بُعد زمانی حول محور بهار و پاییز (کوچ بهاره و کوچ پاییزه) است و در بعد مکانی، یک حرکت رفت و برگشتی از ییلاق به قشلاق است. این حرکت، دایرهوار و دورانی است یعنی عشایر دور میزنند و به نقطه آغاز برمی گردند.
بختیاریها بزرگترین کوچندگان و عشایر ایران هستند که در مدار دامداری و جستجوی مرتع برای گوسفندانشان از مناطق ییلاقی به قشلاقی خود و برعکس آن در حرکتند.
مردمانی که در سال دو بار این جابجایی را انجام میدهند، هنگامی که گرما، کمآبی و خشکی مراتع به آنها سخت بگیرد، چارهاندیشی نموده به ییلاق میآیند. وجود مراتع و کشاورزی مناسب بهار در مناطق سردسیری سبب پرورش خوب و تغذیهی دامها میگردد. در سردسیر هم دو "وارگه" یا منزلگاه موقتی و دائمی دارند.
بختیاریها در وارگههای بهاری از اردیبهشت تا اواخر تابستان میمانند. گوسفندان در بهار چاق و چله میشوند، زاد و ولد کرده و افزایش مییابند.
کوچروهای بختیاری، تابستانها را در غرب چهار محال بختیاری و زمستانها را در شرق خوزستان میگذرانند.
کوچ بهاره آنها اواخر اردیبهشت ماه و کوچ پائیزهشان در اواخر خرداد ماه شروع میشود. عشایر در مسیر کوچ با مشقت فراوان از رودخانهها، درهها، مناطق کوهستانی میگذرند. آنها دام دارند و کوچ فصلی آنها برای یافتن مرغزار میباشد. اگرچه خستگی راه، انسان و حیوان را کلافه میکند، اما رسیدن به مقصد با نوعی آرامش همراه است. تمام اعضای خانواده نقشی در این حرکت دارند حتا کودکان!!!
اساساً تقسیمبندی قوم بختیاری چگونه است و حدوداً چند دسته و گروه هستند؟
نظام اجتماعی بختیاریها به صورت هِرمی است و اصل آن بر بنیاد نظامهای خویشاوندی استوار است. این "نظام دودمانی" تقسیم بندیهای، طایفه، تیره، تَش، اولاد، کُربَوو و خانواده را دارد. هر ایل چند طایفه، هر طایفه چند تیره، هرتیره چند تَش و هر تَش، چند اولاد دارد. اولادها نیز چند "کربو" (پسر و پدر) دارند.
بختیاریها به دو ایل "هفتلنگ" و "چهارلنگ" تقسیم میشوند. "لنگ" از دوره صفویه یکی از معیارهای پرداخت مالیات بود که همچنان خود بختیاریها بدان پای بندند.
چرا کوچ؟
کوچ عامل اصلی حیات مادی و فرهنگی ایل است و رونق دامداری و افزایش محصولات آنها را درپی دارد. کوچ را به دو گروه عمودی و افقی تقسیم میکنند. بختیاریها تابع کوچ عمودی هستند، چون از یک نقطه در ناحیهی آب و هوایی، به نقطهی دیگری نقل مکان مینمایند. کار کردهای کوچ در بافت زندگی و نظام ایلیاتی بختیاریها آنگونه که ما در زمان حضور و کوچمان با ایل دریافتیم این بود:
۱- تهیه چراگاههای مناسب برای دامها - هر خانوار بختیاری دست کم ۷۰-۵۰ رأس گوسفند یا بز دارد.
۲- تغییر فصلها، سرد و گرم شدن هوا، خشک شدن علوفه و نبود مرتع در یک نقطه، سبب کوچ به منطقه مناسب خواهد شد.
۴- استفاده از نزولات آسمانی و رویش طبیعی محصول
۵- بهرهبرداری از زمینهای کشاورزی خود در دو ناحیه ییلاقی و قشلاقی
منابع از قبیل کتابها و پژوهشها، سفرنامهها وآنچه با نام بختیاریها در طول تاریخ وجود دارد از دوره سلطنت صفویه به بعد نشان میدهد که آنها همیشه کوچرو بودند و حیات آنها به این عنصر اقتصادی فرهنگی و اجتماعی وابسته است.
"کوچروی" با نام عشایر به ویژه بختیاریها عجین شده است. اگر چه محدودهی زندگی، جغرافیا، زمین کشاورزی و منزلگاههای سکونت طوایف بختیاری در گرمسیر و سردسیر کاملاً مشخص است، اما آنها یک جا ساکن نمیشوند.
بیشتر سکونت یافتگان بختیاری به دلیل نداشتن مسکن، کار و شغل مناسب حاشیهنشین شهرها میشوند. از یکسو از فرهنگ، هویت و بافت زندگی خود فا صله میگیرند. و از سوی دیگر نمیتوانند با فرهنگ جدید انس بگیرند. تبعات ناشی از این مهاجرتها در ساختار مادی و معنوی آنها اثر گذار است.
اگر ممکن است از مراسم مختلف بختیاریها بگویید.
بختیاریها بهترین ایام را برای عروسی و شادیهای خود بر میگزینند. مراسم عروسی آنها بسیار زیباست. اول یک نفر را برای جلب موافقت خانواده عروس میفرستند که به او "کَخُدادُزه" (kaxodoze) میگویند.
پس از آن هم "بِلکِه" (belke) گذاری یا نشانهگذاری میکنند و پسر و دختر نامزد میشوند. بین زمان نامزدی تا عروسی خیلی فا صله نیست. قبلاً دخترها را "نافهبران" میکردند و نام یکی را روی آنها میگذاشتند اما دیگر این سنت را نمیپسندند، خانوادههاسعی میکنند که از فامیلهای نزدیک زن بگیرند. اما گاهی نیز در مسیر ایل از دختران طوایف دیگر خواستگاری میکنند. این کار به امنیت "ایلراهها" و تحکیم روابط سازمان طوایف کمک میکنند.
عروس و داماد تامدتی نزد خانواده هستند، این مساله به آموزش عملی زندگی آنان کمک میکند.
متأسفانه، در دو نوبت راشهای فیلمهای ما دزدیده شد و ما کلّ فیلمهای عروسی را از دست دادیم و متأسفانه دیگر نتوانستیم آن را جایگزین کنیم. در نتیجه در فیلم الفبای بختیاری از این مراسم زیبا تصویری نیست.
چند نفر همکار و تیم همراه شما بودند و چه نقشهای داشتند؟
من "کار میدانیام" را در سال ۲۰۰۱ شروع کردم و تا سال ۲۰۰۴ تنها به این منطقه میرفتم. از سال ۲۰۰۴ کارم را با آقای قدیانی شروع کردم. به دلیل، کمبود بودجه، آقای قدیانی چندین نقش را در ساخت فیلم بازی میکردند، فیلمبرداری، صدابرداری، مونتاژ، سینماتوگرافی. در اکثر سفرهایمان، گروه سه تا چهار نفره داشتیم. من، قدیانی، دستیار ایشان و آقای اسماعیلی برنامهریز ما.
باید تذکر داد که در طول هشت سال، دوستان زیادی به من کمک کردهاند، بومی و غیر بومی، که بدون کمک آنها ساخت فیلم میسر نمیشد، و من از همگی آنها کمال سپاسگزاری را دارم.
آموخته با ارزش شما در طول سفرهای متعددی که به منطقه داشتهاید، چیست؟
یکی از ویژگی مهم جامعه عشایر بختیاری سادگی آمیخته با سمبولیزم است. در زندگی عشایری همه چیز ساده و بسیط و گاه حتا بدوی است. اما سادگی نباید بیننده را به سادهانگاری بکشاند، چرا که در کنار این سادگی یک سمبولیزم قوی وجود دارد که جامعه بختیاری را بعنوان گنجینهی زندهی نمادهای اصیل ایرانی مطرح میکند. پس سادگی در عین سمبولیزم یا سادگی آمیخته با سمبولیزم دومین ویژگی فرهنگی مهم جامعه بختیاری است که در مستند الفبای بختیاری تلاش کردیم به آن توجه کنیم.
لطفاً در مورد ساخت فیلم بگوید؟
معمولاً در فیلم مستند توجه جدی به زبان سمبولیزم نمیشود ولی ما احساس کردیم برای ارایه یک مستند واقعی در جامعه بختیاری باید به زبان سمبولیزم توجه کنیم چون چارچوب فرهنگی جامعهی مورد مطالعهی ما دربرگیرندهی یک سمبولیزم زنده و قوی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت. بنابراین علاوه بر اینکه سعی کردیم در فرم و در تکنیکهای روایتگری، حرکت و سمبولیزم را نشان دهیم، استفاده از نمادها را نیز فراموش نکردیم. مثلاً خروس بعنوان عامل اعلام وقت در جامعه روستایی و عشایری یک نماد شناخته شده است. در چند نقطه از مستند الفبای بختیاری، خروس در قالب دوربین قرار میگیرد تا حضور زمان و گذر زمان برای مخاطب قابل لمس باشد.
همچنین در "نریشن" (گفتار)-های فیلم نیز از زبان "متافرم" (مقایسه تلویحی و تطبیقی) استفاده کردیم. بنابر این وقتی که در فیلم گفته میشود «کوچ سفری است از خویش به خویش»، این «خویش» یکبار به معنی فیزیکی است و یکبار به معنی متافیزیکی. یکبار به معنی سفر جسم است و یکبار به معنی سفر روح.
در مستند الفبای بختیاری دغدغه من و آقای قدیانی در کارگردانی فیلم، این بود که چگونه این دو ویژگی مهم یعنی حرکت زمانی و مکانی و سادگی در عین سمبولیزم را به نمایش بگذاریم. کار سختی بود. هم در فرم و هم در محتوا این را در نظر گرفتیم. مثلاً شاهد حرکتهای دورانی دوربین هستیم.
همچنین اشیاء دایره مانند و دورانی در قاب دوربین حضور پررنگی دارند. فیلم در همان نقطهای پایان مییابد که در آن شروع شده بود، یعنی به نام خدا. (یک بار «به نام خدا» در تیتراژ آغازین و یکبار در نمای پایانی روی تخته سیاه کودکان بختیاری). اکثر "پلاتوها" (سکانس یا بخش) نیز حرکت دایرهای زمان در جامعهی عشایری را نشان میدهد؛ پلاتوها از آغاز روز شروع میشوند و با آمدن شب به پایان میرسند. و دوباره پلاتوی بعدی، تکرار همین روند است.
افراد بومی که از آنها فیلم میگرفتید برخوردشان چگونه بود؟ آیا میدانستند شما مشغول چه کاری هستید؟
از خصوصیات بارز دوستان بختیاری، باید از مهمان نوازی، مهربانی، صداقت، سادگی، شیرینی، بخشندگی، بطورکلی از انسانیت آنها نام برد. با عشایر بختیاری که باشید، و فرصتی داشته باشید که بقول معروف تنتان قدری به تن آنها بخورد و قدری از انسانیت آنها را تجربه بکنید، امکان ندارد که معیارها و ارزشهای زندگیتان زیر سئوال نروند. جالب است زمانی ک
ه بین بومیهای آفریقا زندگی میکردم، دچار همین دو ذهنیتی شدم. بومیها به دلیل نزدیکی و آمیزش با طبیعت، نگرش دیگری دارند که با دید ماشینی شده ما فرق بسیار دارد. زندگی با آنها باعث میشود که انسان ارزشهای از دست دادهاش را دوباره باز یابد.
زمانی که موفق شوید تا حدودی در سطح فکری، ذهنی و زیستی آنها حرکت کنید. آنوقت است ک دوربین هم حساسیت فرهنگی را درک خواهد کرد و حرکتی بر مبنای شعور اجتماعی عشایر خواهد داشت. در این صورت فیلمبرداری راحت انجام خواهد شد. نکته دیگر قابل ذکر این است که من به عنوان یک زن مدیر برنامه بودم و این هماهنگی و پیشبرد برنامهها را بهتر میکرد.
عشایر کاملاً از اهداف ما با خبر بودند. چون من هشت سال در منطقه رفت و آمد میکردم، دیگر تا حدودی عضوی از اعضا به حساب میآمدم و دوستان فراوانی در بین عشایر بختیاری داشتم که در مراحل مختلف کارم به من یاری میرساندند.
با سپاس از وقتی که در اختیار ما قرار دادید
Abonnieren
Posts (Atom)