شروع جنگ یعنی پایان آن همه تلاش برای ساختن واین بار نفت بنا را بر آبادانی شهرنگذاشته بود. به علت وجود پایگاههای نفتی شهر مورد حملات پی در پی قرار گرفت و تمام آن داشتنی هایش را از دست داد . مسجدسلیمان امروزی تفاوت بسیاری با آنچه در ذهن مردمان گذشته آن ثبت شده، دارد.
مسجدسلیمان که روزی از تمامی امکانات یک جامعه شهری بهره مند بود،امروزه حتی از کوچکترین امکانات رفاهی محروم است نبود مراکز درمانی مناسب از جمله مراکز معالجعه تخصصی و بیمارستانی مجهز برای بستری و درمان بیماران، مردم شهر را عاجز کرده است. آنها یا مجبورند با صرف هزینه های گزاف به شوشتر یا دزفول برای مراجعه به بیمارستان دکنر گنجویان بروند و یا به مرکز استان، اهواز سفر کرده تا مورد معالجه قرار گیرند. حال با توجه به اینکه راه های ارتباطی این شهر به دیگر شهرهای استان از کمترین استاندارد جاده های بین شهری برخوردار است، این سفرها خالی از خطر نیست. برای نمونه بیماری با وضع قلبی وخیم و اورژانسی بود که برای درمان به مرکز استان اعزام شده بود، اما به دلیل تصادف در راه حتی به مرکز درمانی اهواز هم نرسید.
این شهر در امکانات تفریحی و فرهنگی از جمله سینما، کتابخانه، فرهنگسرا، پارک شهربازی نیز فقیر است. تنها فرهنگسرایی که سالهاست قول سا خت انش را در بوق کرنا کرده اند مدتهاست نیمه کاره به حال خود رها شده و تنها کتابخانه شهر فاقد کتب جدید و به روز است. تنها پارک شهر نیز که در منطقه پنج بنگله واقع شده در بیشترساعات روز بسته است. و البته باید گفت که به علت وجود مواد فرشان و معتادان محیط آن ، چندان خانوادگی نیست و پارکهای طبیعی دیگر هم به علت دور بودن از مناطق مسکونی شهر چندان با استقبال مردم مواجه نشده اند.
رشد روز افزون بیکاران برای جامعه شهری تبدیل به مشکل بزرگ شده است. با توجه به اینکه در اطراف این شهر مراکز اشتغال زایی همچون سدهای شهید عباسپور،گتوند و مراکز اکتشافی نفت وجود دارد، اما اغلب جوانان این شهر در یافتن کار عاجزند. دلیل عمده این رونق بیکاری آنست که این مراکز چه تولیدی، چه صنعتی و چه خدماتی از نیروهای سایر استان های دیگر استفاده کرده و از متقاضیان بومی کمتر استفاده می کنند.
با توجه به موضوعات فوق اغلب جوانان در اولین فرصت از این شهر مهاجرت می کنند و اغلب آنهایی که توانی برای مهاجرت به شهرهای دیگر،ادامه تحصیل و کاریابی ندارند براحتی در دام گسترده خلافکاران گرفتار می شوند.
همین موضوع ، یعنی نبود مراکز تفریحی برای صرف اوقات فراغت و عدم اشتغال جوانان به کارهای انرژی سوز خود باعث بوجود آمدن و رشد روزافزون بلای خانمان سوز یعنی اعتیاد در سطح شهر شده است. بطور متوسط می توان گفت: که کمتر خانواده ایی را می بینید که به نحوی با این معضل دست و پنجه نرم نکند. تنها کافی است دراطراف و مرکز شهر پیاده روی کنید. - مهم نیست منطقه فقیر نشین باشد یا نه- به سادگی جوانانی را می بینید که یا در حال خرید و یا فروش مواد مخدر هستند. جوانانی که از پی لحظه تفریح شاد بودن به دامان این مواد افیونی پناه برده اند .
مرگ بر اثر استفاده از مواد اعتیاد آور در شهر به صورت عادی در آمده وجود مناطق کوهستانی در اطراف شهر، استفاده و استعمال این مواد را برای معتادین آسان تر کرده به گونه ایی که در صورت استفاده نا بجا و یا نامرغوب بودن مواد در آن لحظه امکان رساندن آن به بیمارستان وجود ندارد که همین موضوع باعث مرگ می شود که البته بدلیل صیانت از آبروی خانواده آمار دقیقی از این موارد نیز وجود ندارد.
زمانی نیز اختلافاتی میان شبه گروههای مافیایی مختلف که هر محله را بر اساسی بین خود تقسیم کرده اند صورت میگیرد که این اختلافات منجر به ضد و خورد می شود.
این تنش ها عملا باعث سلب آسایش خانواده ها و عابرین شده و بقولی امنیت عبور و مرور را به خطر می اندازد. کم نیستند افرادی که به این گونه کشته می شوند. متاسفانه در گذشته مناطق خاصی از شهر متعلق به اینگونه افراد و مواد فروشان بود به گونه ای که هر کس میدانست از تردد در این مناطق باید خودداری کند اما امروزه به علت عدم مبارزه با اینگونه افراد و افزون شدن تعداد آنها در تمامی نواحی شهر به طور گسترده به پخش و فروش مواد مشغولند و حتی پا را فراتر نهاده و خانه هایی هم برای استعمال اینگونه مواد در اختیار معتادان میگذارند. این در حالی است که در شهرهای کوچک همچون مسجدسلیمان، خانوار اسکان یافته در اغلب موارد همسایه جنبی را براحتی می شناسد. همین موضوع اسباب دردسر برای مردم ایجاد کرده که گاهاً خانواده ها را حتی با فروش زیر قیمت خانه خود ، مجبور به ترک آن محله نموده است .
در بسیاری موارد هم دیده شده که این افراد ، خانوادگی در امر خرید و فروش مواد مخدر مشغولند یعنی زشتی این موضوع در بین افراد خانواده از بین رفته است که همین به دامنه دار شدن این موضوع کممک بسیار میکند که نه از تعداد معتاد و نه مواد مفروشان می کاهد.
بصراحت میتوان گفت تاکنون هیچ اقدام قاطعی از سوی مراجع قضایی برای مبارزه با این معضل ، انجام نشده است و حتی افرادی که در این امر دارای اسم و رسمی در سطح شهر شده اند و هرزگاهی اسباب دردسری را برای مردم شهر مهیا میکنند ، برخورد جدی با آنها نمی شود. به همین سبب اینگونه جرایم در اذهان عمومی تبدیل به هنجار میشود، مطمئنا وقتی ترس از قانون و مجازات نباشد عاملین به راحتی دست به هر گونه اقدامی میزنند.
***پویه مددی
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen