Masjed Soleyman مسجدسلیمان

Donnerstag, 30. November 2006






اوضاع جغرافيائی مسجدسليمان

مسجدسليمان در شمال شرقي استان خوزستان و در 125 كيلومتري اهواز واقع شده است . اين شهرستان از شمال به دزفول ، از شرق به استان چهارمحال بختياري و ايذه ، از جنوب به رامهرمز و از غرب به شوشتر محدود مي گردد . مساحت آن بر اساس آخرين بررسي هاي انجام شده 6986 كيلومتر مربع است . ارتفاع متوسط در محدوده ي اين شهرستان 364 متر از سطح دريا است . ميزان بارندگي در سال بين 200 تا 450 ميليمتر متغير است كه عموماً از سمت شمال به طرف جنوب از ميزان بارندگي كاسته مي شود . درجه حرارت در تابستان به حداكثر 54 درجه مي رسد . مسجدسليمان از لحاظ اقليمي داراي آب و هواي نيمه صحرائي است . نواحي شمالي آن به دليل واقع شدن در حاشيه سلسله جبال زاگرس داراي زمستان هاي سرد همراه با برف و تابستان هاي معتدل بوده امّا نواحي جنوب داراي بهاري دل انگيز ، تابستاني گرم و خشك ، پائيزي مطبوع و زمستاني معتدل است . مهمترين كوه هاي مسجد سليمان عبارتند از : آسماري ، دِلاْ ، تاراز ، مُنار ، كِيِ نُو ، اُدِيْو ، لَندروستْروُن . رودهاي كارون ، تمبي و شور درآن جريان دارد . وسعت مراتع مسجد سليمان 200/292/ 5 هكتار بر آورد گرديده است . اين شهرستان داراي 3 بخش (مركزي ، لالي ، انديكا) و 13 دهستان بوده و محصولات عمده كشاورزي آن گندم ، جو ، صيفي جات و نباتات علوفه اي مي باشد . جمعيت مسجدسليمان در سال 1370 ه.ش 191/041 نفربود (استانداري خوزستان : بررسي اوضاع شهرستان مسجد سليمان ، اهواز ، بي تا ، صص 7 ، 8 ، 132)

در كاوش هاي باستان شناسي ، آثاري كهن مربوط به زندگي غارنشيني و دوران ما قبل تاريخ در اين سرزمين كشف شده است . در فاصله اواسط سده ي نهم تا اوايل سده هفتم قبل از ميلاد يك قوم آريايي به نام (پارس) از دامنه هاي شمال غربي زاگرس و كوه هاي بختياري به جلگه خوزستان مهاجرت نموده و منطقه مسجدسليمان از جمله مناطقي بود كه درآن مسكن گزيدند . اين قوم نيمه بدوي كه متكي بر معيشت شباني و به ويژه تربيت اسب بودند ؛ بعد از آشنايي با كشاورزي و ترك كوچ نشيني ، در نواحي كوهپايه اي جلگه ، شهر تازه اي ساختند و آن را به ياد سرزمين گذشته خود كه پارسوا (در نزديكي درياچه اروميه) ناميده مي شد ، پارسوماش خواندند . بنابر نشانه هاي بر جاي مانده از جمله تپه اي دست ساز بنام سرمسجد كه پشت به كوه داده و بازمانده بنايي بزرگ با ديوارهايي از سنگ سترگ و ايوان هاي پايدار مي باشد ، اين شهر در محل مسجدسليمان كنوني ساخته شده بود .

شهر پارسوماش يا مسجدسليمان كنوني در زمان حيات خود از لحاظ مذهبي ، اهمیّت فراواني يافته و آتشكده اي نيز در آن ايجاد گشت (اوضاع اقتصادي واجتماعي خوزستان-شهرستان مسجدسليمان- تهيه شده در سازمان برنامه و بودجه خوزستان- معاونت برنامه ريزي- توسط: علي بروايه ، بهار1373، صفحه3)

اين خطّه در زمان ايلامي ها ، مادها، پارس ها ، سلوكيان ، اشكانيان و ساسانيان داراي اهميّت فراواني بوده و ‌‌آثار بر جاي مانده از آن دوران شاهد اين مدعاست . مسجدسليمان زادگاه چيش پش پارسي بوده است.

اين شهر در قرن هشتم قبل از ميلاد جزء سرزمين ايلام بوده در دوران پارسها (پارسوماش) ناميده مي شد . در قرون وسطي نيز ( تُلْغُر) ناميده مي شده سپس به (جهانگيري) و (ميدان نفتون) معروف گرديد. بعد از اينكه آثار آتشكده سر مسجد براي همگان مشخص شد و پس از بازديد رضاخان از اين اثر تاريخي در سال 1303 بنا به پيشنهاد وي و تصويب مجلس شوراي ملّي در سال 1305 خورشيدي به (مسجدسليمان ) تغيير نام يافت . انگليسي ها به اين شهر M.I.S مي گفتند كه به نقلی اختصار يافته MASJID.I .SULAIMAN مي باشد.

* *

پروفسور گيرشمن مي گويد : نيايشگاه سرمسجد و برد نشانده هيچ شباهتي به معماري ايلامي ، بابلي و آشوري ندارد اما خيلي شبيه ساختمانهاي تمدن باستاني اورارتو مي باشد . او تپّه هاي سرمسجد و برد نشانده را اسلاف تخت جمشيد مي داند كه اصول ايجاد آن هنوز طرق قديمي را كه پارسيان از زمان ورود به ناحية جنوب غربي ايران بكار مي بردند آشكار مي سازد.

طلوع دوباره اين نخستين شهر پارسيان با فوران چاه شماره يك خاورميانه در سال 1287 خورشيدي (1908م) و فعاليت مهندسين شركت نفت دارسي آغاز شد كه سرفصل جديدي در حيات سياسي ، اجتماعي و اقتصادي كشورمان بوجود آورد و بعد از آن بود كه ايران وارد مرحله جديدي شد .

چاههاي نفت يكي پس از ديگري حفر گرديد كه جمعاً 316 حلقه چاه به بهره برداري رسيد . در كنار اين چاهها ، مسجدسليمان رشد و توسعه نمود و جويندگان كار از اقصي نقاط كشور به اين محل هجوم آوردند و مدنيّت آن را تشكيل دادند و بدين ترتيب نخستين شهر صنعتي ايران بوجود آمد .

* *

آمار و ارقام نشان مي دهد در اوج فعاليتهاي شركت نفت بين سالهاي 1330 تا 1335 خورشيدي جمعيت شهر بالغ بر 77 هزار نفر بود و شهر از امكانات وسيع برخوردار بوده است و عروس شهرهاي ايران نام داشت . بين سالهاي 1330 تا 1355 خورشيدي از شهرهاي توريستي ايران محسوب مي شد و شخصيت ها و مقامات مختلف خارجي و داخلي از اين خطه بازديد مي كردند . زماني نسبت به جمعيت خود بيشترين تعداد اتومبيل را در سطح خاورميانه داشت . اولين خط آهن خاورميانه ، اولين كارخانه هاي تقطير ، اولين كارخانه برق خاورميانه ، اولين جاده ارتباطي ، اولين خيابانهاي آسفالته ، نخستين مسكن مدرن ، نخستين بيمارستان مدرن و مجهز خاورميانه ، اولين سيستم مخابراتي ، نخستين سيستم لوله كشي آب و گاز خاورميانه ، اولين باشگاههاي خاورميانه ، اولين فرودگاه ، اولين سيستم روشنائي برق خاورميانه ، اولين سيستم هاي بهداشتي خاورميانه و . . . در آن بوجود آمد . طبق آمار مستند مسجدسليمان در گذشته از نظر سطح تخصصي و سواد ، بالاتر از ساير نقاط كشور بوده است و از امكانات آموزشي خوبی برخوردار و به استناد همين آمار در سال 1335 در اين شهر 9310 نفر مشغول بكار بوده كه در همين سال در كل مناطق شهري ايران تنها 9698 نفر شاغل در بخش معدن مشغول به كار بوده اند يعني شهر از نظراقتصادي و بهره وري از نيروي انساني فعال و درصد بسياركمي بيكاري درحد مطلوبي بوده است .

در حال حاضر مسجدسليمان بيش از 20 هزار نفر بيكار دارد . جمعاً با اين همه خدمات اقتصادي ، ملّي و صنعتي كه ساليان متمادي به كشور ارائه نموده ، اكنون جاي آن است كه مجدداً شكوفايي گذشته اش احياءگردد و از زوال قطعي نجات يابد .

* *

مناطق صنعتي چون تمبي ، بي بي يان ، گُلگير، شهرك صنعتي و تُلْ بزْان در بخش مركزي واقع است. اكثر تاسيسات صنعتي ، خطوط لوله نفت و گاز و راههاي قديم و جديد ماشين رو در اين بخش قرار دارد. مراكز سياحتي، آثار باستاني، بناهاي تاريخي و مذهبي بخش مركزي عبارتند از : پل گُدارْلَنْدَر، هفت شهيدان ، آثار تنگ صَئُولَك، سرمسجد، بردْ نِشانْده قلعه مدرسه ، علَم داري، پرنِوِشْته، تنگ تُك آب ، سبزپوشِ عنْبلْ، سبزپوش بتوند، آخُوررَخْش، قلعه تُرك دِزْ، تپه باستاني كَلْگه زَرّي ، تپه باستاني گُلْگير، بقعهء پاگَچ امام رضا(ع) ، چاه شماره يك ، كارخانه برق تمبي، كارخانجات بي بي يان ، فرودگاههاي قديمي يمه و تُلْ بْزان ، تختگاه ( تَهده گُون ) آب كَرِه ،زيارتگاه بي بي بتُول، زيارتگاه بي بي زهرا، كليساهاي ارامنه و خارجيان .

چاه شماره يك

اولين چاه نفت خاورميانه در شهرستان مسجدسليمان حفرگرديد، كه به بهره برداري هم رسيد.

شروع حفاري : 23 ژانويه 1908 م. برابر با سوم بهمن ماه سال 1286 خورشيدي .

سر مهندس عمليات حفاري : مهندس ژرژبرنارد رينولدز G.B.Reynolds انگليسي .

خاتمه حفاري و زمان فوران : 26 ماه مه 1908 م.برابر با 5 خرداد ماه 1287 خورشيدي در ساعت 4 بامداد

عمق چاه : 1180 فوت برابر با 360 متر

توليد روزانه : 8000 گالن برابر با 36000 ليتر

اين محل هم اكنون به محلي توريستي و سياحتي تبديل شده و سمبل فعاليتهاي صنعت نفت خاورميانه و ايران به شمار مي رود .

سر مسجد

اين محراب متعلق به قرن 7 و 8 قبل از ميلاد است كه شامل يك سكو به اندازه هاي 20× 25 پا مي باشد. در بخش شرقي محراب قسمتي كه اكنون آتشكده مي باشد براي عبادت ايرانيان بنا شده بود . سمت غرب ايوان مقدّس ويژه خدايان يوناني بود . در سمت غربي آتشكده سه معبد براي سه تن از خدايان قديم اختصاص داشت كه دو تن از آنان هراكليوس و آتنا مي باشد.

يك پلكان به عرض 25 متر . مومنان را به روي صفه نزديك محل مقدس هدايت مي كرد و از آنجا كه در پايان مراسم نيايش نبايستي از همان راه كه آمده اند باز گردند . يك پلكان ديگر در گوشه ديگر ظلع شرقي براي پايين رفتن ساخته اند . به عقيده پروفسور گيرشمن سابقه استقرار يكي از قبايل پارس در مسجدسليمان بايد به اواخر قرن هشتم ق.م برسد.

ظروف سفالي، سكه هاي قديمي، مجسمه هاي باستاني و آثار كهني از اين بناي تاريخي بدست آمده است كه در موزه هاي داخل و خارج نگهداري مي شود . همه ساله از سراسر ايران و حتي خارج از كشور، جهانگرداني جهت بازديد از اين اثر ارزشمند باستاني به محل مذكور مي آيند و از مكان مزبور عكسبرداري و فيلمبرداري مي كنند.

بردْ نِشانْده

يكي از آثار باستاني موجود ،در حوالي شهرستان مسجدسليمان تپه باستاني برد نشانده است كه در عين حال يكي از مهمترين آثار باستاني خوزستان است اين بنا در مسير مسجدسليمان به سمت سد شهيد عباسپور واقع است و در نوع خود منحصر به فرد است . بنايي با خصوصيات قابل توجه كه هر چند در كنار ديگر آثار موجود ، در مسجدسليمان مورد بازديد مستشرقين و باستان شناسان زيادي قرار گرفته اما آن گونه كه شايسته است تا كنون معرفي نشده است. ‌

از مجموع مستندات . . . چنين بر مي آيد كه برد نشانده از نخستين مراكز تجمع پارسيان در جنوب غربي ايران بوده و علاوه بر نيايشگاهي كه بر فراز تپه جهت پرستش اهورامزدا وجود داشته خانه هايي نيز در اطراف آن وجود داشته است كه اطلاعات بيشتر پيرامون آن منوط به حفاري و كاوش گسترده در اطراف تپه مي باشد. در مجموع . . . مي توان اينگونه برداشت نمود كه برد نشانده از آن دسته آثار و بناهايي است كه حيات تاريخي خود را طي حداقل سه دوره (هخامنشي، سلوكي، پارتي) حفظ نموده است . اشياء و مسكوكات و حجاريهاي مكشوفه از اين محل در موزه هاي لوور پاريس و ايران باستان تهران موجود . . . است .

پرْنِوِشْتِه

اين مكان پَرِه اي (كوهي) بزرگ دارد كه با خط كوفي بر روي آن حكّاكي شده است. اثر مذكور نرسيده به دوراهي لالي و عنبل، سمت راست جاده علَم داري قرار دارد.

پل نگين

سنگ بزرگي است كه توسط فرامرز اشكاني به دو نيم شده و آب شط شِيمبار (شيرين بهار) از آن خارج مي شود ، تا اينكه مصَب آب شيمبار از آن بسوي سوسن سرخاب سرازير گردد .

آثار شيمبار

كتيبه اي با نقش هاي بر جسته اي در اين ناحيه موجود است كه در ميان انبوه درختان و اشجار پوشيده شده و روي يكي از صخره ها تصوير12 نفر كه گويا سربازاني مي باشند كنده كاري شده و تمام اعضاي آنها معلوم و سر آنها به مرور زمان محو شده است . در كنار اين اشكال چند سطر هم به خط پهلوي نوشته شده كه از عهد اشكانيان است . اين پيكرها در حال اجراي مراسم مذهبي مي باشند .

سوسن

اين محل حكومت اقوام گذشته بوده و بخاطر وضعيت سوق الجيشي خاصي كه داشته بيشتر حكومتها در آنجا مانده و حتي در زمان ايلامي ها، هخامنشي ها، ساساني ها و اشكاني ها در سوسن حكومت كرده اند . حوض معروف دانيال پيغمبر در آنجا است شوش را بنام آن محل ناميدند زيرا سوسن شوش كبير است و شهر شوش نيز شوش صغير است . در سوسن محلي است كه ساختمان در زير آب فرو رفته ( و آن محل بنام چال شه سوسن معروف است) و حتي حوض دانيال پيغمبر نيز در زير آب چال شه پيداست . هر ساله تعدادي از محققين خارجي از اين محل ديدن مي نمايند.

نخستين كوره ذوب آهن ايران

ايرانيان قديم در محلي بنام شلا ، نرسيده به سوسن ( شوسيان ) نزديك قلعه اَرَك ( ارخ ) در زمان باستان كه ذوب فلزات مس و قلع شروع شد، سنگ آهن را هم شناختند و چون آهن در كوره اي كه مس را ذوب مي كرد ، ذوب نمي شد آن را « آ- گن » يا «آ- هن» يعني غير قابل ذوب مي دانستند تا اينكه كوره را بلند تر نمودند و آهن ذوب گرديد . هنوز سوخته هاي باقي مانده آهن در ته كوره مزبور موجود است به همين دليل باستان شناسان معروف فرانسوي و آلماني گفته اند: اگر ملّت ايران آهن را ذوب نمي كرد و با آن ادوات گوناگون نمي ساخت شايد تمدن صنعتي دنيا هزار سال به عقب مي افتاد.


مسجدسلیمان شهر اولين ها

مسجد سليمان : شهر اولين ها (لیست اولین های مسجدسلیمان)

۱-اولين كارخانه گوگرد سازي در كشور و خاورميانه ، بي بيان

۲-اولين تصفيه خانه آب در كشور ، گدار لندر

۳-اولين كارخانه برق در كشور ، تمبي

۴-اولين لوله كشي فاضلاب در كشور

۵-اولين تصفيه خانه فاضلاب در كشور ، چيش شوئي جنب دبيرستان صنعتي / جنب اداره مركزي شركت نفت

۶-اولين راه آهن در كشور ، از دره خزينه تا مركز شهر

۷-اولين فرودگاه در كشور ، جنب پايگاه هوانيروز يكمهه تلبزان هزار مشكي

۸-اولين باشگاه تفريحي در كشور ، باشگاه سواركاران نفتك

۹-اولين سينما در كشور ، باشگاه مركزي

۱۰-اولين باشگاه گلف در كشور ، بي بيان

۱۱-اولين استخر در كشور ، باشگاه مركزي

۱۲-اولين باشگاه سواركاري در كشور ، چشمه علي

۱۳-اولين و مجهزترين بيمارستان كشور ، بيمارستان كلگه ( نفت )

۱۴-اولين و مجهزترين آزمايشگاه طبي در كشور

۱۵-اولين باشگاه تنيس در كشور ، باشگاه مركزي

۱۶-اولين باشگاه فتوتبال در كشور ، استاديوم

۱۷-اولين باشگاه پينگ پنگ در كشور

۱۸-اولين باشگاه شنا در كشور

۱۹-اولين باشگاه بسكتبال در كشور

۲۰-اولين باشگاه واليبال در كشور

۲۱-اولين باشگاه اسكواش در كشور ، سالن اتحاديه انجمنهاي اسلامي نمره ۴۰

۲۲-اولين تصفيه خانه نفت در كشور ، بي بيان

۲۳-اولين جاده هاي آسفالته در كشور

۲۴-اولين تاسيسات و دستگاههاي هواشناسي در كشورو خاورميانه

۲۵-اولين زمين گلف در كشور ، بي بيان

۲۶-اولين زمين فوتبال رسمي در كشور و خاورميانه

۲۷-اولين باشگاه وزنه برداري در كشور

۲۸-اولين كارخانه شير پاستوريزه در كشور

۲۹-اولين واحد نوشابه سازي در كشور

۳۰-اولين واحد آتش نشاني در كشور ، مركز شهر

۳۱-اولين پيست و تيم دوچرخه سواري در كشور

۳۲-اولين كارخانه گچ در كشور (بي بيان)

۳۳-اولين پرواز هلي كوپتر در كشور ، فرودگاه

۳۴-اولين راهداري در كشور

۳۵-اولين كارخانه ماسه در كشور و خاورميانه

۳۶-اولين و بلندترين پل فلزي در كشور و خاورميانه

۳۷-اولين تله كابين در كشور و خاورميانه

۳۸-اولين آموزشگاه پرستاري در كشور و خاورميانه : كلگه

۳۹-اولين هنرستان صنعتي در كشور و خاورميانه ، آموزشگاه جنب اداره ترابري

۴۰-اولين كارخانه نان ماشيني در كشور و خاورميانه

۴۱-اولين كارخانه سنگ شكن در كشور و خاورميانه

۴۲-اولين كارخانه آسفالت در كشور و خاورميانه

۴۳-اولين باشگاه و سالن بولينگ در كشور

۴۴-اولين شهر صنعتي در ايران و خاورميانه

۴۵-اولين موزه زمين شناسي در كشور و خاورميانه
۴۶-اولين باشگاه گلف بانوان در كشور و خاورميانه

۴۷-اولين سالنهاي نمايش و تئاتر در كشور خاورميانه

کوگ تاراز سرانجام درمقابل بیماری تسلیم شد




کوگ تاراز -آستاره آوازبختیاری مسعودبختیاری درگذشت

مسعودبختیاری هنرمند بی بدیل عشایر که آوازبختیاری را ازبرافتو تا بلندای تاراز وکی نو به بالا کشاند وآستاره ای شددردل مردم هفت وچهار سرانجام درمقابل بیماری تسلیم شد .افتو موسیقی بختیاری غروب کرد تاعشایرخسته ازمال کنون سوگوار کسی شوند که دلش ازپاکی همچون آسمان بود.حالوزال ما دیگر صدایش درایل نخواهدپیچیدتا باترنم صدایش همه مالها درکنارهم بار بیاندازند و شو مه درکنارتش چاله ها هم درنگ ما باشد

یادش گرامی وروحش شاد

Samstag, 4. November 2006


کوگ تاراز بگوین چینو نناله مو دلم کم طاقته نه چی هرساله

کوگ تاراز بگوین چینو نخونه مو دلم کم طاقته جلدی گِره بهونه



استاد بهمن علاء الدین (مسعود بختیاری) مروارید بی همتای موسیقی لری درگذشت٬ زندگی و آثار این خواننده خوش نوا و آهنگ ساز توانمند نقطه اوج موسیقی ایل بختیاریست.

بهمن علاءالدین که در دنیای هنر بیشتر به مسعود بختیاری نامور شده است در ۲۰ مهر سال ۱۳۱۹ به دنیا آمد...

وی که صدای اشنایش سالها به موسیقی بختیاری رونقی داده بود در شامگاه پنج شنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۵ پس از سکته قلبی دیده از جهان فروبست.

مسعود بختياري دوران دبستان را در مدرسه " فردوسي" و دوران دبيرستان را در دبيرستان " اميركبير" مسجدسليمان سپري كرد. علاءالدين پس از سال‌ها خدمت در آموزش و پرورش و تدريس در مدرسه‌هاي باغملك و مدرسه راهنمايي "ماندانا" (شهيد شجرات) اهواز در مهرماه سال 73 بازنشست شد و سال 79 از خوزستان به كرج نقل مكان كرد. او بر مقام‌هاي موسيقي بختياري و آوازهاي بختياري به‌طور كامل مسلط بود و همه شعرها، تصنيف‌ها و ملودي‌هاي موجود در آثارش ساخته‌ي خود اوست. آلبوم‌هاي "مالكنون"، "هيجار"،" تاراز"، "برافتو" و " آستاره" از آثار اوست.

وي چندي پيش پس از مدتي بستري بودن در بيمارستان، در گفت‌وگويي با خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) ترجيح داد درباره‌ي خود و موسيقي بختياري سخني نگويد؛ چراكه معتقد بود بازنشسته شده‌ است.

از جمله آثار مسعود بختیاری عبارتند از: بوين حالا، دست به يك دادن، جون سي يك دادن، چنده آسونه،بوين حالا، وختي با يك بوويم، روندنه دشمن، چنده آسونه ديه شوتار، سي ديدن صو، تي به ره منشين، ايبرت خو، حالا ايتري، دي نگو نترم، خوت وري به بدر آو، بياو چي افتو

شهر فراموش شده

آیا به درستی میشناسیم شا ن